مراسم سلمونی الیسا
صبح دوشنبه 27 آبانماه، وقتی یکسال و شانزده روزه بودی با پرستارت بردیمت سلمونی مردونه و دادیم موهاتو کوتاه کردن . حسابی گریه کردی، آرایشگاه رو گذاشته بودی رو سرت . بعدش هم بنا بر سفارش مامان جون توی آرایشگاه موهاتو جمع کردیم و برابرش صدقه دادیم بیرون. البته موهاتو از ته نتراشیدیم فقط یه اصلاح کوچولو بود حسابی شبیه پسرا شدی. عین بابایی. بهت میگم علیرضا کوچولو.البته همه میگفتن برای کوتاه کردن موهای بچه به این سن و سال حتماً که نباید ببریش آرایشگاه، خودت یا مامان جونش کوتاه کنه کافیه ، ولی من راضی نشدم آخه اصولاً طبق رسوم قدما میگن بهتره موی بچه ها بعد از یکسالگی قیچی بخوره و کوتاه بشه و معادلش هم صدقه داده بشه . منم علیرغم اینکه مامان جون (مامان بابا علی ) بلده مو کوتاه کنه و دیپلم آرایشگری داره شما رو بردم آرایشگاه . چون به خودم قول دادم همه رسم و رسوم و جشن ها رو برای شما برگزار کنم لذا کاملاً رسمی با این موضوع برخورد کردم .