الیساالیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

الیسای خوشگل من

عروسی

1392/12/3 14:52
نویسنده : مامان لیدا
742 بازدید
اشتراک گذاری

پریشب عروسی نوه عمه مامانی بود ما هم دعوت بودیم، عروسی کرج بود ، ما هم با خاله اینا و دایی علی  همه با هم با ماشین بابا علی رفتیم کرج . آقا جون و مامان جون هم خودشون مستقیم رفتن خونه عمه جون تا با اونا بیان سالن. توی عروسی خیلی بد اخلاق بودی ... اولش گفتیم از اونجایی که شما عاشق نای نای و آهنگی، شاید چون از خواب بیدار شدی بد اخلاقی ... یه کم که بگذره خوب میشی .... ولی دریغ از یه ذره نظر لطف ... از اول  مهمونی بغل مامانی بودی و غر میزدی تا آخرش ... حسابی مامانی و بابایی رو اذیت کردی...

عروسی که تموم شد همینکه تو ماشین بابایی نشستی همچین خوش اخلاق شدی همش داشتی خودتو برای آقاجون و دایی علی لوس میکردی همچین برای آقاجون بوس میفرستادی و بای بای میکردی که بیا و ببین!!!!! انگار میدونستی داریم میریم خونه .... آقاجونم حسابی توی دلش قند آب میشد و همش میگفت که چون ایشونو میشناسی اخلاقت باهاشون خوبه و براش هی بوس میفرستی آخی......

خونه که رسیدیم کلی شیطنت و بازی کردی.... والا ما که بچه بودیم نمیخواستیم از بیرون بیام خونه .... ولی این روزا انگار برعکسه .... بچه ها نمیخوان از خونه برن بیرون ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

خاله اگی
31 اردیبهشت 93 20:42
آخی. غریبی میکرد دختر خوشگل ما