اولین عقد کنونی که رفتی
پریشب رفتیم مجلس عقد کنون نوه عمه مامانی، خیلی خوشکل شده بودی تو عقد کنون همه بغلت میکردن و میبوسیدنت، منم روم نمیشد بگم بابا اینقدر نونوی خوشکل منو نبوسید پوستش خراب میشه ، آخرشم وقتی اومدیم خونه، فرداش دیدیم لپ هات سرخ شده و پوست صورتت زبر شده .
تو مهمونی چند تا از مهمونا که من نمیشناختمشون و دوستای عروس بودن ازم خواستن تو رو بغل کنن منم نمیدونسشم چی بگم تورو دادم بغلشون (آخه من دوست ندارم تو رو بغل غریبه ها بدم) و اونا کلی باهات بازی کردن و هی از تو با موبایلشون عکس میگرفتن و باهات حرف میزدن یکی شون به شوخی ازت برای خواهر زادش خواستگاری کرد، کلی بغل دختر عمه مامان(مادر داماد ) بودی و مامانی هم کلی رقصید....
خانم فیلمبردار هم عاشقت شده بود و همش ازت کلوزآپ میگرفت وقتی هم بغلت کرد بغلش خوابت برد مهرداد برادر داماد هم کلی عاشقت شده بود و هی بوست میکرد و تو هم براش میخندیدی ....
اینم یه عکس از الیسا: