الیسا و آموزشهای پرستارش
14 ماهه هستی، چند روز پیش عصر بعد از اینکه از سر کار اومدم خونه و داشتم با پرستارت صحبت میکردم، شما بعد از کلی خوش آمد گویی به مامانی روی زمین دراز کشیده بودی و داشتی به توپی که داخل کارتون برج قورباغه ات انداخته بودی نگاه میکردی و حسابی توی حال خودت بودی, نزدیکای اذان بود، تلوزیون شروع کرد به پخش تلاوت قرآن، یهو دیدم شما بلند شدی و در حالی که ایستاده بودی دستای کوچولوتو بردی بالا و با آواهایی شروع کردی به دعا کردن .... من خیلی شوکه شدم توی اون لحظه نمیدونستم چی بگم ..... بغلت کردم و کلی بوسیدمت. انگار ظهر ها وقتی تلوزیون تلاوت قرآن رو پخش میکنه، پرستارت در حالیکه دستاشو به حالت دعا بالا میبره با تلوزیون همراه میشه و قرآن میخونه و شما از ایشون یاد گرفتی و همینکه صدای تلاوت قرآن رو میشنوی بلند میشی و دستاتو بالا میبری و باآواهایی که از خودت در میاری شروع به همراهی میکنی ....
پرستارت میگه که وقتی ایشون نماز میخونه بهت یاد داده که ساکت باشی و راه نری و دور دور نکنی ، تو هم یاد گرفتی وقتی ایشون نماز میخونن لحافتو میاری و کنار مبل دراز میکشی و در حالیکه شستت توی دهنته اونو نگاه میکنی و شش دانگ حواست بهشه.
چند روز پیش پرستارت با شوق داشت برای مامانی تعریف میکرد که اون روز چون شما دم اذان ظهر از خواب بیدار شدی ایشون تصمیم گرفته که شما سرحال بشی بعد نمازش رو بخونه ، ولی همینکه تلوزیون شروع کرده به پخش نماز جماعت، شما چادر خاله رو از روی مبل برداشتی و دادی دستش و با یه آواهایی بهش فهموندی که نماز بخونه و ایشون هم کلی ذوق کرده و بغلت کرده و کلی بوسیدتت......
قربون دختر گلم برم که اینقدر زود همه چی رو یاد میگیره .....