الیساالیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

الیسای خوشگل من

واکسن 6 ماهگی الیسا

1392/3/30 2:11
نویسنده : مامان لیدا
503 بازدید
اشتراک گذاری

موندن ما در تهران به دو هفته هم نرسید تو اون یه هفته و نصفی که تهران بودیم به سه مهمونی رفتیم و یه مهمونی دادیم . اولین مهمونی که رفتیم درست همون روزی بود که صبح اش به تهران رسیدیم (خونه عمو مهدی دوست بابایی ) چون قرارش رو خیلی وقت پیش گذاشته بودیم دیگه باید میرفتیم و تو اون مهمونی فقط ما دعوت نبودیم چهار خانواده دیگه غیر از ما هم بودن شما بچه خوبی بودی ولی آخر شب یه کم بیقراری کردی ، مهمونی بعدی خونه عمو رضا بود که عمو فرید ینا هم بودن و پسر عمو ساسان تو رو بغل کرد و مهمونی سوم روز مادر خونه مامان جون بود که مامان جون دلمه درست کرده بود . اون شب مامان جون و عمه مهسا حسابی قربون صدقه ات رفتن ، تو هم دختر خوبی بودی .

پنج شنبه 12 اردیبهشت  صبح ساعت 10.30 رفتیم مرکز بهداشت و واکسن شش ماهگی شما رو زدیم 2 تا واکسن بود سه گانه و هپاتیت و یک قطره فلج اطفال . بعد واکسن ها اونقدر گریه کردی که وقتی قطره فلج اطفال رو تو دهنت ریختن  بالا اوردی . و مجبور شدیم لباساتو در بیاریم و تو پتو بپیچیمت چون لباس همرامون نداشتیم که بهت بپوشونیم .تا ساعت 8 شب حالت خوب بود ولی بعد از اون کلی بی حال بودی و شبو همش ناله میکردی مامانی هم سعی میکرد هر 4 ساعت بهت قطره استامینوفن بده تا یه موقع تب نکنی اون روز از قضا مامانمی تمیزی خونه داشت چون فردا شب اش مهمون داشتیم قرار بود خاله آرزو ینا شب شام بیان خونه ما.

که فرداش با روشا و عمو اومدن خونه ما و کلی تو رو بغل کردن و باهات بازی کردن در کمال تعجب تو بغل عمو شیلاتی آروم بودی و با روشا هم کلی بازی کردی شب خوبی بود ، خاله آرزو علیرغم اینکه کوقع تولدت برات یه جفت گوشواره طلا اورده بود باز دوباره اون شب برات یه کادو (اسباب بازی ) آورد دستش درد نکنه .

پایش 6 ماهگی ات:

قد:69    وزن:7.850       دور سر: 43.5

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)