الیساالیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

الیسای خوشگل من

خرید سیسمونی 1

درست بعد از تعطیلات عید فطر یعنی  سه شنبه 31 مردادماه 91 من , بابایی, مامان جون و خاله اگی رفتیم و بخشی از سیسمونی نونوی خوشکل رو خریدیم . برای این بخش از خرید بابایی یه طرح ترافیک روزانه گرفت و ما راهی جمهوری شدیم. سرویس کالسکه, کریر, روروئک رو بی بی سیتی با اسکلت خارجی گرفتیم , وسایل شخصی اعم از مسواک , ماساژور دندون, فین گیر, برس و شانه مو, دندونگیر, سرنگ دارودهی,قاشق چنگال, لیوان آبمیوه خوری و... رو مارک نابی آمریکا گرفتم و شیشه شیر, پستانک و زنجیر پستانک رو هم ناک انگلستان گرفتیم و یه سرهمی (بادی منظورمه)و سرویس حمام و یه سرویس خواب دم دستی یاسی رنگ هم گرفتیم  برای پوشک هم دو بسته پمپرز گرفتم . البته وسایل دیگه هم عبارت بودند...
31 مرداد 1391

کاشکی زودی بگذره و تو بیای

کاشکی این سه ماه لعنتی زودی تموم شه و تو سالم و سلامت بیای پیشم. مامان این روزا خیلی احساس ترس، دلشوره و نگرانی داره . .... نکنه مامان خوبی برات نباشم، نکنه در حق ات کوتاهی کنم ، نکنه اون قد که باید و شاید دوستت نداشته باشم، نکنه تو............ میترسم خیلی میترسم چون میدونم سرنوشت با کسی شوخی نداره من از سرنوشت میترسم ، اون رحم نداره حتی اگه بهش التماس کنی .... اون کار خودشو میکنه فقط امیدوارم سرنوشت با تو مهربون باشه در اصل با من مهربون باشه چون خوشحالی تو خوشحالی منه و غمت ویرانی من. خدایا به تو می سپارمش و از تو میخوام بهترینهارو براش رقم بزنی و اونو در پناه خودت بگیری و بهترین و زیباترین وقایع رو در سر راهش طراحی کنی  و ...
20 مرداد 1391

ترس از انسولین

بهر حال من قند خونم بالاست و دکتر غدد ام گفته که باید روزی 4 واحد انسولین شورت اکت بزنم. منم از انسولین میترسم , راستش رو بخواید میترسم بدنم به انسولین عادت کنه و بعد از بارداری هم بهش نیاز داشته باشه از اینرو رفتم و با یه دکتر دیگه مشورت کردم ، اون برام زمایش قند نهفته نوشته قراره دوشنبه با جوابش برم پیشش.این چند روز قندم رو آزمایش اندازه گرفتم و یادداشت کردم مورد های بالا زیاد داشتم فکرکنم زدن انسولین رو باید شروع کنم. خیلی برای سلامتی نونو نگرانم .....
20 مرداد 1391

دیابت بارداری و من

چهارشنبه 28 تیرماه رفتم بیمارستان پارس برای آزمایش دیابتGCT، که همه خانمهای باردار در ماه ششم یعنی بین هفته های 24 تا 28 ملزم به انجام این آزمایش هستند. فرداش یعنی پنجشنبه جوابش آماده بود.  باورم نمیشد قند ناشتام 82 بود که خوب بود  ولی قند بعد از خوردن شربت گلوکز 171 بود یعنی 31 تا بالای حد نرمال . دوشنبه رفتم دکتر و آزمایشم را نشان دادم دکتر یه آزمایش GTT برام نوشت . منم فرداش یعنی سه شنبه رفتم آزمایشگاه و از ساعت 9 تا 1:30 بعد از ظهر اونجا بودم چون در آزمایش GTT  شما اول یه تست خون و ادرار ناشتا میدید بعد یه شربت گلوکز 100 گرم را در 3-4 لیوان آب حل و مینوشید یک ساعت صبر میکنید و بعد یه آزمایش ادرار و خون میدید و دوباره ...
7 مرداد 1391

ورم پا و صورت

پریروز (روز شنبه 17 تیر) مامانم بهم زنگ زد و گفت حتماً فردا برم دکتر . آخه من الان دو ،سه روزه خیلی پاهام و صورتم ورم کرده و مامان گفت که برای من که تازه وارد شش ماه (22 هفته)شدم ورم کردن خیلی زوده . منم از اونجا که هفته آینده یه آزمایش دیابت دارم گفتم بذار اون آزمایش رو بدم و بعد برم پیش دکترم که مامان گفت نه دیره ، همین فردا حاقل تو اداره تون برو دکتر . خلاصه من فردا به درمانگاه اداره مراجعه کردم و ماما فشارم رو گرفت فشارم خوب بود یازده رو شش . بعد ورم پامو که دید سریع یه آزمایش ادرار اورژانسی برام نوشت و البته صدای قلب نونو رو هم چک کرد و در پایان به من گفت که باید استراحت داشته باشی و دو روز برام مرخصی نوشت البته اون روز رو مون...
20 تير 1391

ماجرای سونوی جنسیت نی نی من

28 خرداد وقت دکتر داشتم با شوهری اماده شدیم بریم پیش دکترم . شنیده بودم دکترم تو مطب اش سونوگرافی جنسیت انجام میده خلاصه خیلی دلهره داشتم تمام طول راه اصلاً حرف نزدم بالاخره رسیدم مطب . زنگ که زدم , تازه فهمیدم دکتر رفته تعطیلات و منشی اش سعی کرده با من تماس بگیره ولی چون موبایلم خاموش بود نتونسته . خلاصه ما دست از پا درازتر برگشتیم البته منشی گفت برای پنجشنبه برای ما وقت گذاشته و ما پنجشنبه ساعت 4:30 میتونیم مطب باشیم . از اونجایی که من و شوهری دلهره داشتیم تصمیم گرفتیم خودمون بریم سونوگرافی . یه دفعه یاد سونوی افتادم که ماما ی اداره معرفی کرده بود. اون سونوگرافی تو بلوار کشاورز بود  در نتیجه ما از سعادت آباد راهی بلوار شدیم. من ا...
4 تير 1391

سونوگرافی جنسیت

امروز 28 خرداد 1391 و من 18 هفته و 2 روزه که نونوی خوسل و نازنازی رو تو دلم دارم .  امروز عصر رفتم سونوگرافی. نونوی خوسل دختره , یه دختره خوشگل مامانی ....قدش 18  سانتیمتر ,و 250 گرم وزن داره خدایا همیشه نگهدارش باش . دوستت دارم دخترم با یه دنیا عشق دوستت دارم.
28 خرداد 1391

خوردن سیر در بارداری

دوشنبه شب (15خرداد)  هوس سیر ترشی کردم و کلی سیر ترشی با وعده شام خوردم . ولی چشمتون روز بد نبینه از اون روز تا امروز از معده درد مردم . همش معده ام جوش میزنه و مثل سنگ شده . امروز تو مجله نی نی پلاس خوندم که درسته که خوردن ترشی برای خانم باردار ضرر نداره ولی هر آنچه که مادر میخوره مستقیم روی جنین تاثیر میزاره و سیر باعث ناراحتی جنین میشه و برای زن باردار و مادری که شیر میده خوب نیست برای مادر پف میاره و جنین هم وزن کاذب میگیره.خلاصه تازه فهمیدم که درد دور ناف و قسمت اعظمی از دردهای معدام از خوردن اون سیر ترشی بود.
17 خرداد 1391