تو سه ماهگی ات
این روزا قیافه ات خیلی تند تند داره عوض میشه. جغجغه تولو و آویز روی تختت رو میفهمی و دوست داری در روز چند بار میزارمت رو تختت تا باهاش بازی کنی ، دیگه کلاه سرت نمیکنم . تا حالا 4 بار خودم حمومت کردم 2 بار خونه مامان جون 2 بارم خونه خودمون با بابایی . یکی اش همین دیروز بود ، آب رو دوست داری ولی وقتی لباس میپوشونمت حسابی گریه میکنی . وقتی باهات حرف میزنم میخندی و عادت داری بغلت کنم طوریکه صورتت رو به بیرون باشه و بتونی همه جا رو ببینی راه برم تا بخوابی . این قسمت داستان یه کم سخته چون با این وزنم دیگه پا و کمر برام نمونده ......
نویسنده :
مامان لیدا
15:16