الیساالیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

الیسای خوشگل من

تولد 2 سالگی الیسا با تم توت فرنگی

امروز که این پست رو میزارم هشتم آبانماهه و تا روز تولدت سه روز دیگه مانده ، امسال چون، سالروز تولدت مصادف با ماه محرم و روز تاسوعا شد مامانی و بابایی تصمیم گرفتن تولدت رو جلوتر جشن بگیرن و از اونجائیکه شما متولد شب عید غدیر هستی به همین بهانه تولدت رو انداختیم اون روز(21 مهرماه یعنی بیست و یک روز زودتر).  امسال هم مثل پارسال جشن تولدت رو در دو  نوبت برگزار کردیم یکی رو روز عید غدیر یعنی روز دوشنبه 21 مهرماه (با خانواده بابا علی)و یکی دیگه رو روز پنجشنبه 24 مهرماه (با خانواده مامان لیدا) برگزار کردیم . عزیزم تم تولدی که امسال برات انتخاب کردم تم توت فرنگی بود.  یه تم دخترانه و در عین حال زیبا. لباس تولدت رو...
9 آبان 1393

رفتن پرستارت

امروز یه هفته ای میشه که پرستارت دیگه نمیاد و شما پیش مادر جون میمونی(از سوم آبانماه)  ، درست یازده ماه پیش پرستارت بودی از آذر ماه 92 تا آخر مهرماه 93 . سه روز اول مامان جون اومد خونه خودمون ،موقع رفتن مامانی سر کار هم با مامانی بای بای میکردی و عین خیالت نبود ولی سه روز دیگه هفته ، من شمارو صبح بردم خونه مامان جون ، ولی بر خلاف روزهای گذشته همون اول صبحی یه دادو بیدادی راه انداختی که نگو و نپرس ؛ خحلا فعلاً به قول مامان جون باید منتظر باشیم تاصبحها به رفتن بیرون از خونه عادت کنی و گریه نکنی . ...
8 آبان 1393

بای بای پوشک

یکسال و یازده ماهه هستی، الان سه الی چهار هفته ای میشه که دیگه پوشک ات نمی کنم, یعنی از زمان ورودت به یازده ماهگی. از همون اول هم شبا، دو سه باری پوشک ات کردم, صبح اش دیدم خشکه , لذا دیگه شبا هم پوشک ات نکردم. روندش هم به این صورت بود که از نه ماهگی به سختی پوشک ات میکردم وقتی از پوشک بازت میکردم دیگه نمیتونستم پوشک ات کنم هی گول ات میزدم و اکثر موقع ها گریه میکردی . اوایل فکر میکردم شیطونیت گرفته و.... بعد ها فهمیدم نه، دیگه وقت پوشک نکردنت بود . هی پا لخت بدون شلوار توی خونه میگشتی تا موقع خواب ، بعدشم با دعوا میتونستم شلوار پات کنم . راستی صندلی جیش ات رو هم عوض کردم صندلی جیش سیسمونی ات برات کوچیک بود برای همین یه صندلی ...
23 مهر 1393

کتاب

یکسال و ده ماهه هستی، کتابای مورد علاقه ات یه پکیج سه تایی کتاب شعر "  چیه صدای حیوونا" به اضافه CD  و یه کتاب شعر به نام " دس دسی" به نویسندگی ثمینه باغچه بان. ...
24 شهريور 1393

دستشویی رفتن الیسا

یکسال و ده ماهه هستی . پریشب شنبه ( 22 شهریور ماه ) بدون پوشک داشتی توی هال میچرخیدی و مامانی هم توی آشپزخونه مشغول بودم که یهو اومدی و با دست اشاره کردی که جیش داری !!!! مامانی هم بردت دستشویی، نشستی و پی پی کردی بعد از یه کمی رفتم که دستشویی فرنگی کوچولوتو از حموم بیارم ولی وقتی آوردم، دیگه نخواستی روش بشینی، منم شستمت و اومدیم بیرون.  این اولین باری بود که دستشویی ات رو گفتی .... مامانی خیلی خوشحال بود و از ذوق داشت بال در می آورد . تازه دلیل دو سه هفته ای که نمیذاری پوشک ات کنم رو فهمیدم ؟؟ اینکه از پوشک کردنت بدت میاد و هی ازش فرار میکنی . تازه بعضی وقتا هم که توی پوشک ات جیش میکنی هی پوشک ات رو نشون میدی و ابراز ناراحتی ...
24 شهريور 1393

کارت بازی و کتاب خوندن الیسا

فلش کارت هارو میچینم، حدود 10 الی 15 تا فلش کارت . ازت میپرسم لاک پشت کو؟ با صدای بلند میگی ایناااااااااااااااا. بهت میگم خودت کارت رو بردار و بهم بده، زودی بر میداری و با ذوق میگی "امه" یعنی بفرما. میگم شیر کدومه؟ بازم درست جواب میدی . فیل, روباه، قورباغه، بز, مار،عقاب، کبوتر، آهو و... در کمال تعجب همه رو درست میشناسی راجع به اعضای بدن میپرسم همراه با دادن کارتها اونارو نشون میدی مثلاً میگم ناخن اول ناخن های خودتو نشون میدی، بعد کارت رو برمیداری و میدی به مامانی . یکسال و ده ماهه هستی، الان یه ماهی میشه مامان این فلش کارتها رو برات خریده و به پرستارت سفارش کرده که اینارو باهات کار کنه و سی دی اش رو هم برات بذاره تا گوش بدی ...
15 شهريور 1393